2024 | داستان تقریباً کریسمس | An Almost Christmas Story
داستان تقریباً کریسمس
:: An Almost Christmas Story ::
به به! چه فیلمی! ببین، این "An Almost Christmas Story" یه جورایی مثل اینه که "داستان کریسمس" کلاسیک رو برداشته باشن، یه کوچولو شیطونی توش ریخته باشن و یه طعم دیگه بهش داده باشن. اسم "An Almost Christmas Story" رو که میشنوی، انگار یه چیزی کم داره، یه جور "تقریباً کریسمسی". و دقیقاً همینه!
داستان از یه جغد کوچولو به اسم "مون" شروع میشه، یهو خودشو وسط یه درخت کریسمس میبینه که قراره بره مرکز راکفلر نیویورک! تصور کن، یه جغد بدبخت، وسط شلوغی کریسمس نیویورک! مون بیچاره فقط میخواد برگرده خونهش، وسط این ماجرا با یه دختربچه گمشده به اسم "لونا" دوست میشه. لونا هم مثل مون یه جورایی گم شدهست، نه فقط فیزیکی، انگار یه چیزی تو دلش کم داره.
چیزی که این فیلم رو خیلی خاص میکنه، نوع انیمیشنشه. اینا نیومدن سراغ اون انیمیشنهای کامپیوتری خیلی صاف و صوف. نه! رفتن سراغ استاپ-موشن، ولی نه استاپ موشن معمولی! انگار کل دنیا رو با مقوا ساختن! واقعاً عجیبه، همه چی کارتونی و مقواییه، ولی یه حس گرم و نوستالژیک داره. یاد کارتونهای قدیمی کریسمسی میندازتت، ولی با یه سبک و سیاق مدرن.
کارگردانش "دیوید لاوری" ئه، که اگه اسمش آشنا نیست، کارگردان فیلم "اژدهای پیت" هم بوده. این بشر انگار تو فانتزی و داستانهای دلنشین خیلی وارده. بعد جالبه بدونی "آلفونسو کوارون" هم تو ساخت این فیلم دست داشته، هم تهیهکننده بوده هم تو داستان کمک کرده. همون کوارون که "جاذبه" و "رما" رو ساخته! ترکیب دیوید لاوری و آلفونسو کوارون، خودش یه چیز جالبه، نه؟
صداپیشهها هم که دیگه نگم برات! "جیم گافیگان" که کمدین معروفیه، صدای بابا جغد رو درآورده. "ناتاشا لیون" و "جان سی ریلی" هم هستن. جان سی ریلی که نقش یه "خواننده محلی" رو داره و اتفاقاً چهار تا آهنگ هم تو فیلم میخونه، که دوتاش اورجیناله! آهنگهاش هم خیلی به حال و هوای فیلم میاد، یه جور حس کریسمسی آروم و دلنشین.
منتقدها هم که خیلی از فیلم خوششون اومده. میگن خیلی خوب تونسته شادی و غم رو با هم ترکیب کنه، یه جور لحن تلخ و شیرین داره. از طراحی بصری فیلم هم خیلی تعریف کردن، مخصوصاً اون پالت رنگی سپیا و استفاده از عروسکهای سهبعدی برای شخصیتهای اصلی در کنار شخصیتهای فرعی مقوایی. میگن هم بامزه است، هم رابطهی بین مون و لونا خیلی دوستداشتنی و ظریفه. یه منتقدی نوشته بود "خالص، ساده و سالم"! واقعاً تعریف قشنگی بود.
یه نکته دیگه هم که تو نقدها دیدم، بهش اشاره شده بود، این بود که لونا، اون دختربچه، یه پا نداره، معلوله. و مون هم که یه جورایی از خونه دور افتاده. انگار فیلم یه جورایی میخواد بگه که کریسمس فقط شادی و خوشحالی نیست، میتونه برای بعضیها یه کم سخت هم باشه، ولی مهم اینه که همدیگه رو پیدا کنیم و به هم کمک کنیم. حس همدلی و قوی بودن رو خیلی خوب نشون میده.
در کل، "An Almost Christmas Story" یه فیلم کوتاه خیلی جمع و جور و دوست داشتنیه. اگه دنبال یه انیمیشن کریسمسی میگردی که هم حال و هوای کریسمس رو داشته باشه، هم یه کم متفاوت باشه و حرفهای قشنگی هم بزنه، این فیلم انتخاب خیلی خوبیه. به خصوص اگه از اون دسته عشق فیلمهایی هستی که به انیمیشنهای استاپ-موشن و کارهای خاص علاقه داری، این فیلم حتماً به دلت میشینه. یه جور حس گرم و صمیمی داره که تو شبهای سرد زمستون خیلی میچسبه. پیشنهاد میکنم حتماً ببینیش!